قد نادت الدنیا علی اهلها لوان فی العالم من یسمع
کم واثق بالعمر واریــتــه و جــامع فارقت مـــا یجمع
ندا می دهد دنیا بر اهلش ، اگر در دنیا کسی باشد که بشنود !
چه بسیار کسانی که به طول عمر خود اطمینان داشتند و من آنها را به خاک سپردم
و چه بسیارند کسانی که ثروت اندوختند و من بین آنها و اندوخته هاشان جدایی انداختم .
چه روزهای خوبی بود ، نتونستم اونطوری که در نظرم بود ، ازش بهره ببرم .
رفته بودم دنبال گمشده ام
ولی نتونستم پیداش پیدا کنم ... توی "خودی ام" غرق شدم
بی خود بودن ، صفاش بیشتر از "خود" بودنه
حرف حساب : با این همه خودی ، ادعای دیدار نداشته باش ...
کلوخ ... به هر جایی نگاه می کردم او بود
حنانه ( شاهدخت سرزمین ابدیت ) ... به یاد پدر
یادداشت های گم شده ... مدام در حال نوشتن بودم ولی باز گمشده ام را نمی یافتم
کافه تلخ ... تمام تلخی سفرم ، که چرا نیافتمش
چکه ... آسمان ابری دلم